تلاش برای زندگی ایده ال
همچی ارومه
ولی جدی من بهترین نمره رو میخام.
و دنبال بدست اوردن معدل بالام. چطور میتونم معدل الف بشم؟؟؟؟
درمانده!
کاش کسی بودبهم میگفت چکار کنم.
کاش خدا پرده از چشمم برمیداشت تا بهتر حقایقو بفهمم، نمیدونم شایدحرفای پست قبلیم درست باشه شایدم نیمه درست شایدم تووجودم قابلیتهای زیادی باشه فقط یکم استمرار لازم باشه.
نمیدونم کجای کارم، نمیدونم باید چکار کنم.
دلم میخواد فقط راه درست باشه، بقیش مهم نیست.
اما واقعا راه درست چیه؟
تمااااااااام مشکلات از جایی شروع میشه که ادم "به خودش شک میکنه"!!!!!!!
من باورمو به خودم و تواناییام از دست دادم، فکر میکنم یه احمقه بدردنخوره بی عرضه نچسبه حال بهم زنم!!!!!!
نمیخوام اینجور باشم ولی هستم:-(
خدایا چرا انقد باید حال بهم زن باشم که ادما ازم متنفر باشن، منم دلم میخواست ذره ای جذابیت داشتم، ذره ای دوست داشتنی بودم:-(
تنهایی
دلم تنگ میشه یعنی کوچیک میشه، بهونه گیر میشه، ظرفه دلم جانداره، پره، لبریزه از حسای بد.
نه منتظر کسیم که منو خوشبخت کنه نه کسی هست که فکر کنم بخاطرش بدبختم.
تنهاییم عالمی داره
دیگه یادم رفته چجوری میشه محبت دید.
تابوده فقط التماسو خواهش من بوده به دنیا که ااااای ادما منم هستم!
ولی دیگه بسه، بسه هرچی زجه زدم خورد شدم پره تمنا و خواهش بودم.
دنیای من همینه
یه جزیره ی دورافتاده
یادگرفتم با تنهایی بسازم.
دلنوشته
اول اینکه اصلا برام مهم نیست که وبلاگم بازدید کننده نداره. و هیچ نظری تو این مدت گذاشته نشده. اینجا انقدر برای من عزیزه که بخاطر راحتی و ارامشی که از نوشتن توش دارم هرگز رهاش نمیکنم.
دوم اینکه احساس عجیبی دارم. انگار که به 6-7 سال پیشم برگشتم. اون روزا که تو ذهنم هیچچچ چیز جز خودمو اهدافم نبود. خبری از احساسات شوم که منو به زنجیر بکشه نبود. انگار که روحم ازاد شده. انگار دیگه باخودم غریبه نیستم. اره واقعا این مدت باخودم غریبه بودم. فوران احساسات هرلحظه منو باخودم غریبه کرده بود. من یه ادم بی احساس و سختکوش بودم. یه ادم موفق! نمیدونم در حقیقت چقدر خوبه یا بد ولی از نظر من عالی بود. خوده واقعیم بودم. خودی که از صمیم قلب دوسش داشتم. هیچکس توی دنیای من نبود. هیچکس مهم نبود. من بودمو خودم. وااااااای که چقد دلم تنگ شده بود برای خودم.
وقتی احساس کردم خوده واقعیم برگشته از جابلند شدمو سخت در اغوش فشردمش. میخوام همیشه بمونی! میفهمی؟؟ همیشه!
تو تمام رویاهای منو باخودت بردی!
رویاهای شیرین منو.
جسارتم رو
شهامتم رو
پیشرفت و موفقیت رو باخودت بردی
و وقتی رفتی که یکی دیگه تو قلب من برام مهم شد.
ادمایی که ذره ای لیاقت نداشتن.
حالا که تو اومدی دکمه ی احساسات و عواطف رو خاموش کردی و تلاشو کارو زدی به برق خیالم راحته. حالا بعد از 6-7 سال نفس راحت میکشم. این مدت طولانی و سخت گذشت.
اما خوده واقعیم ازین به بعد خیلی راه در پیش داری.
حالا که 22 سالو 3 ماهو 2 روزمه
تا 30 سالگی باید خیلی چیزا یادبگیرم.
بخونمو بخونموبخونم
اما میدونم که به ثمر میشینه
با تمام قدرت و سرعت به پیش برو خوده دوست داشتنی من!
امتحان راه جدید
اما بازم باید بلند بشم
نمیتونم که بمیرم
منم رویا دارم منم دلم میخواد رویا های قشنگمو بسازم
هرچند هیچ باوری به تحققشون ندارم
ولی اینجوری حداقل تو راهشون هستم
هرچند حقیقتایی مث احمق بودنم همچنان ادامه داره.......
هرچند............هرچند....هرچند......
کتاب انضباط شخصی در 10 روز نوشته تئودور برایانت رو شروع کردم باشد که موثر واقع شود.
ولی اساااااااسی میخوام بخونمش
Motivation
باید مثل یه رتبه ی یک زندگی کنم، بخابم، تفریح کنم.
الحق که وابسته این گوشی شدم و مدام دنبال یه حسه سرخوشی کاذبم که از گوشی بهم انتقال داده بشه.
وقتی ندارم
چطور میتونم معدل بالایی ازین ترم بگیرم؟
چطور میتونم نمرات هر درسو درحد ماکزیمم خودش برسونم؟!
خانواده
زندگی که من بدنبالشم تنهایی مفرطه. استقال کامل.
اما هممون محتاج همدیگه ایم و کامل نیستیم. نمیدونم وقتی زندگی تنهایی رو بطور رسمی اغاز کنم 4_5 سال دیگه چه مشکلاتهمراهم خواهد بود.
اما مسله اینجاست که نمیتونم بیشترازین رفتار زشت خواهرمو تحمل کنم،اون بشدت بی ادب، گستاخ و خودخواهه
اما من نگرانه ایندشم. نگران نادونی و حماقت و جوگیر بودن.
واقعا جوه خونه برام غیرقابل تحمل شده.
بی نظمی که بی داد میکنه
بی ادبی و بی حرمتی که هیییچکس بهش هیچ عکس العملی نمیده.
مزخرفه
نمیدونم تکلیفی که دربرابر خانوادم دارم چیه؟؟؟؟
بذار تنها باشم!
اینکه میان و شروع میکنن به دردودل و تو فکر میکنی بهتره خوشحالشون کنی.
این روش جواب نمیده! یعنی ادم خودش خیلی زود میشکنه
اگر میخوای رابطه ای تداوم داشته باشه از مهم شدن اون ادم و رابطه بیشتر از خودت دوری کن
تنهایی
جالبترین قسمتش اینه لازم ندارم برای تنها بودن تلاش کنم، خیلی بیشتر ازقبل دارن تنهام میذارن.
خوبه
مشکلی ندارم
چون برام اصلا عجیب نیس
چون پذیرفتمش
زندگی من همینه
قبلا خییییلی حریصانه تلاش میکردم که تنها نباشم.
از وقتی پذیرفتمش انگار ک دنیا نفس راحت کشید و به روال تنهاشدن من ادامه داد.
مسله اینه دنیا دلش میخواد دااااااد بزنه که من مهم نیستم!باشه
میدونم! خوب فهمیدمش
حالا دیگه هندزفری میذارم توگوشم که صداشو نشنوم!
من تا ابد تنهام، میدونم
من مزخرفترین ادم روی زمینم
ولی زندم نمیتونم بمیرم متاسفانه
پس تلاشمو میکنم تا روزی مستقل زندگی کنم
تو عالمه تنهایی خودم
تقید
ادمایی که تقیدبیشتری دارن قلبا و عملا از نظر من زندگی های بهتری دارن.
شاید احساس کنه که ممکنه دستوپاش بسته بشه
ولی
تقید بهت ازادی عمل میده چون تو چارچوب مشخصی داری. بهش پایبندی بخاطر اسیب ندیدن و منفعت بردن خودت و دیگران و میدونی رضایت خداهم همراهته، اصلا فلسفه ی گناهی که ادمای مقید ازش دوری میکنن همون اسیب دیدنه یاخودمونه یا دیگران.
بنظرم ایمان و تقید بیشتراز هرچیزی ادمو بزرگ میکنه روح ادم تو مسیر دین رشد پیدا میکنه.
افتخار میکنم که دینم اسلامه
من بااین دین عشق میکنم و ارامش میگیرم.
چادرم، نمازم، روزم و تمام تعلقات دینیم منو ازادتر و رهاتر از هرکس و هرچیز میکنه تو دنیا
فال این لاو وید...
خوشحالم که تنهام
میخام تنها تا ته دنیا برم
من عاشقه تنهاییامم
تنهایی یه گنج بزرگه
من دلم نمیخواد هیچوقت از دست بدمش
تنهایی رو وقتی باانتخاب خودت میری سراغش میشه شبیه یه انتخاب برتر.
وقتی انتخاب میکنی تنهاباشی دیگه لازم نیست کم محلی دیگرانو تحمل کنی، اخلاق گندشونو تحمل کنی، لازم نیست مهم نبودناتو اشک بریزی، ببینی محل بهت نمیذارن هیچ حسابت میکنن، لازم نیست واسه بودنسون خودتو کوچیک کنی، لازم نیست له بشی و حتی نبینن که له شدی لازم نیست ناراحت باشی بهت برنمیخوره هیچی هیجی دیگه قلبتو نمیشکنه پوزخند میزنی به همشون!!! دیگه لازم نیست چشمت به پیام رو گوشیت باشه،، تنهایی واقعا قشنگه!
من رو به خودم نزدیکتر میکنه.
تنهایی بلعیدن تمام زندگیه بجای نشخوار کردنش کنار یکی دیگه.
تنهاکه باشی یادمیگیری بی نیاز از ادما باشی، تنهایی حقیقتا قشنگه.
اما چیزیه که تو قلب ادم اتفاق میوفته، باید قلبت برسه به اینکه تو تنهایی باورش کنه و بعد دوستش خواهد داشت حتما
عهدنامه
میخوام از همین لحظه تمام فکر و ذهن و انرژی خودم رو به درس و فلش کارتهام اختصاص بدم.
شبکه های اجتماعی رو حذف کردم.
رها و بدونه هیچ وابستگی و دلبستگی میخوام نتایج فووووق العاده از درسهام بگیرم ووو تمرین انضباط شخصی، تمرین و تمرین و تمرین!!!!
زندگی جدید....
در واقع من هدف بزرگی دارم و اون رتبه تک رقمی شدن توی ارشده.
بایدتمام ساعتای روزم روی این موضوع متمرکز باشه.
این خیلی فوق العادست.
و اینکه ذهنمو از دیگران خالی کنم
شکست خورده!
اخه منو چه به موفقیت! منو چه به اهداف مسخرم من یه احمق همیشگی بودمو هستم من باوردارم خیلی احنقم هوشم در حد جلبکای دریام نیست بعد میخام موفقم باشم، خب بشین سرجات دختر هی نخواه خودتو تو چشم دنیایی کن که ازت متنفره، خفه شو لطفا لطفا بذار دنیا و ادماش بانبود تو خوش باشن، مثه یه مگس اضافی مزاحم هی وزوز میکنی دم گوششون که چی، معلومه بادست پست میزنن چون تو همیشه مزاحمو بدرد نخوری همیشه یه احمق هالوویی که هیشکی ازت خوشش نمیاد حتی دوست نداره با تو مزخرف حال بهم زن حرف بزنه چه برسه دوست باشه. چه توقعات بیجایی داره، اخه یه ادم احمق بی مغز بیشعور مث تو چطور میتونه تو جامعه موفق باشه؟هی میای از اهدافت مینویسی نمیفهمی چرت میگی و تو هیچیییی نیستی! هیچی نمیشی!
رویاپردازی های احمقانت درمورد موفقیت، عشق، دوستی و اینکه ادم حسابی بشیو بریز سطل اشغال و تو اتاقت که از گند وجود تو متعفن شده بپوس، درو ببند و بشین همونجا دره همجا رو ببند، توی نفهم خودتو مسخره کردی. دختره ی الاغ!
همه واقعیت همینه، این مدتم الکی خودتو گول زدی.... تو هیچی نداری ازخودت هیچی
نه هوش، نه فهم، نه شعور، نه عقل، نه منطق، نه جذابیت، نه خوبی هیچ صفت مثبتی تو وجودت نیست
زودار این لیسانس فکسنیتو تموم کنو بتمرگ تو خونت
کاش بسته های ارشدو نگرفته بودی کاش!!!!
مجبوری 2 سالم ارشد وجود نحستو تحمل کنه.
همدانی جایی قبول شو و قال قضیع رو بکن تو احمقی دختر جان نمیتونی موفق بشی بذار بقیه زندگیشونو بکنن، مگسه دره گوش دنیا نباش!
اشفته نشو لطفا!
خب این چیزی جز ضعف ادم نمیتونه باشه.
نباید بذاری در هیچ حالتی دیگران روت اثر بذارن.
چون اونا هم بتو اهمیت نمیدن. متوقف نشو، اشفته نشو لطفا
عصاب خوردی...
دیشب نیمه اول رو دیدم و گرفتم خابیدم همون نتیجه مزخرف با گل به خودی که به اسم بیل ثبت شد نتیجه بازی بود، بازی که اصلا درحد نیمه نهایی چمپیونزلیگ نبود، خرشانسن این رعالیا. دوتا تیم منفور تو فینال قراره فینالو به گند بکشن.
بعدازظهرم کنکور ازمایشی ارشد دارم و کلا هیچی نخوندم.
امروز میخاستم ساعت6 بیدار بشم که 7ونیم بیدار شدم. و تا الان که ساعت 8 تو رخت خواب خبر میخوندم.
چه اوضاع مزخرفی شده این زندگی ما
ولی خب اینکه بگم من بی عرضم پس بیخیال همچی چیز محالیه چون من تسلیم نمیشم بجای سرزنش خودم تمرکزمو بیشتر میکنم اصلا دلم نمیخاد جابزنم هرچند میلیونها باره که باختم به خودم و برنامه هام!